خلاصه کتاب:
شانا دختر شاد و شنگولی که از عاشق شدن میترسه اما به سرش میاد از اون چیزی که ترس داره و دقیقا این ترس برمیگرده به خاطراتی که از ان سرچشمه میگیرد...
خلاصه کتاب:
دختری ک توی ده زندگی میکنه و هنوز ازدواج نکرده و از این رو مورد تمسخر اهالی محله هستش.یه روز پسر معتاد محل مزاحمت ایجاد میکنه براش و دختر داستان هم یه سیلی به صورتش میزنه، طبق رسم و رسوم اگه دختری به پسری دست بزنه باید به عقدش دربیاد، اما خان محل این اجازه رو نمیده و دختر رو برای سوگلی عمارتش خواستگاری میکنه.....
رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود.
هرروز دعا میکردم تا شوهرم دوباره عاشقم بشه.
بعد از ۱۵ سال با هم بودن اون ازم دور شد و بغل
یکی دیگه رفت.
من نمیدونستم که چجوری از پسش بر بیام. ارزش
خودم رو نمی دونستم.
نمیدونستم بدون اون در کنارم چجوری زنده بمونم.
همه ی چیزی که میخواستم این بود که برگرده پیشم.
بعدش جکسون امری ظاهر شد.
قرار بود برای ذهنم یه حواسپرتی باشه. یه رابطه ی
کوتاهمدت در تابستون. یه تقویت کنندهی اعتماد
بنفس برای قلب داغونم.
ما برای هم عالی بودیم، چون هردومون میدونستیم
قرار نبود باهم بمونیم. جکسون به تعهد باور نداشت
و من دیگه به عشق باور نداشتم. اون برای من
غیرقابل دسترس بود و من براش ...
رازک دختری از خانواده معمولی برای طرح دانشگاهی وارد شرکت ساختمانی بنام و مطرحی از یه خانواده پولدار میشه که درنهایت بعداز مخالفت هر دو خانواده به ازدواج رازک و صاحب شرکت منتهی میشه درست زمانیکه رازک طرحی برای یه پروژه به شرکت ارائه میده که باعث سود دهی بالا و پیشرفت شرکت میشه با پاپوشی که مادرشوهر مستبدش براش رقم میزنه به زندان میافته و حکم طلاق غیابی بدستش میرسه این بین مادرش فوت میکنه و پدرش سکته و زمین گیر میشه حالا رازک بعد تحمل سالهل رنج و سختی با کمک دوستان دانشگاهش به اون شرکت راه پیدا ...
فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن.. حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز....
خلاصه کتاب:
لیلی شکیب، به زندان افتادن پدرش مصادف میشه با آزار و اذیت لات های محله! پناه میبره به علی. مردی که پانزده سال ازش بزرگتره و بعد از مرگ همسرش قصد ازدواج نداره.
اما مجبور میشه لیلی رو عقد کنه، اما فقط دو سال!
خلاصه کتاب:
در مورد دختری به اسم هلناس که با مادرش زندگی میکنه و یه خواهر داره مادرش رییس شرکته وپدرش فوت شده هلنا lعاشق امیر همسایشونه و به نظر میرسه که امیر هم اونو دوست داره در طول داستان اینا به عشقشون اعتراف میکنن و نامزد میشن ولی قرار نیست همه چی به خوبی و خوشی تموم شه امیر طی اشتباهاتی باعث میشه پای هلنا به بازیشون باز شه و........
خلاصه کتاب:
در موردِ یه عشقه شیرینه... سروان مهسا معتمد...دختری که خیلــی زود عاشق میشه... سرگرد امیر راد...مردی که تو تصمیمش مرددِ . هر دو در ماموریتی خارج از کشور عاشق میشند...اما این امیرِ که باید پا پیش بذاره...
همه چیز با یک یادداشت آبی مرموز که به لباس عروسی دوخته شدهبود، شروع شد. یه چیز آبی.من رفته بودم لباس عروس خودمو به فروشگاه لوازم دستدوم به علت خیانت نامزدم بفروشم. اونجا من یه چیز قدیمی پیدا کردم. این زیباترین پیامی بود که تا به حال خونده بودم: متشکرم که همه رویاهایم به واقعیت پیوستهاند. با حروف آبیرنگ روی کاغذ نوشته شده بود:“Reed Eastwood”
مشخصا رمانتیکترین مردیه که تا حالا زندگی کرده. کاش رویای عشق واقعیم اینجا متوقف میشد.. چون یه چیزایی در مورد آقای چش قشنگ کشف کردم. اون متکبر، بدبین و زیادهخواهه.باتشکر از سرنوشت مزخرفم، اون رییس جدیده ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.