خلاصه کتاب:
حاج حیدر با تهمت و اشتباه، مرتکب قتل میشه...و مادر یه پسر بداخلاق و سرسخت رو به کام مرگ میکشونه....میفته زندان و منتظر حکمش و امیدی نداره به نجات...پسر مقتول از خون مادرش نمیگذره...این بین دختر حاج حیدر، ارغوان، دنبال رضایت گرفتنه و پسر اون خانوم تحت هیچ شرایطی رضایت نمیده...به هر دری میزنه که رضایت بگیره ولی نمیتونه...دست آخر ارغوان خودشو میندازه جلوی ماشین پسره و پسره باید خسارت بده و یا بره زندان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.