خلاصه کتاب:
خلاصه رمان: حاج سلیمِ پهلوی مردی که برای حفظ آبروی خونوادگیش دختر یتیمی رو با پول میخره و به صیغه پسرش درمیاره… با هم اتاقی شدن پریماهِ شونزده ساله و حاجیِ بیست و شش ساله ی شیطونمون کلی شیطنت عاشقانه در راهه ، حاجسلیم با فهمیدن راز قدیمی که به پریماه وخونواده ش ختم میشه دستور میده که رابطشون بایدواقعی بشه و بااینکار دین خودشو ادا کنه اما با حامله شدن پریماه و اومدن…
- نام کتاب: دلبر حاجی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: ناشناس
- صفحات: 232
- 398 روز پيش
- admin
- 239 بازدید
- 0 کامنت
خلاصه کتاب:
پریچهر دانشجوی حقوق به واسطهی دوستش با آریا آشنا میشود و به هم علاقهمند میشوند. همه چیز در ابتدا خوب است، اما با مرگی که رخ میدهد و رازهایی که از گذشته آشکار میشود همه چیز دگرگون میشود. داستانی که از زندگی عادی و روزمرهی دختری شروع میشود که تنها دغدغهاش دیر نرسیدن به کلاس است و در نهایت به بزرگترین جنایتها ختم میشود
- نام کتاب: تاوان
- ژانر: عاشقانه_جنایی
- نویسنده: کوثر ناولیست
- صفحات: ۱۰۷۶
- 403 روز پيش
- admin
- 273 بازدید
- 0 کامنت
خلاصه کتاب:
راجع به شکست آدم ها و سروپا شدنشون پس از اینکه هیچ امیدی برای داشتن اینده بهتر براشون نیست،افرا تو گذشته یه اشتباهی میکنه که باعث از دست دادن چیزهایِ بزرگی تو زندگیش میشه و چند سال بعد عاشق کسی میشه که یه جوری گذشته اش باهم پیوند میخوره...
- نام کتاب: قلب شمدانی کاغذی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: م مردانی
- صفحات: ۱۲۲۶
- 403 روز پيش
- admin
- 106 بازدید
- 0 کامنت
من رایانم… پسری که توی پوکر و شرطبندی حرف نداره، کسی که خیلی از دخترا به خاطر ثروتش و جذابیتش حاضرن براش هرکاری بکنن… اما دل من فقط پیش یه نفر گیره، یه نفر که یه شب تو یکی از شرطبندیام دیدمش و دیگه نتونستم ازش بگذرم؛ ماهزاد، دختر باهوش و لوندی که رقیبمه و هیچ جوره باهام کنار نمیاد و دم به تله نمیده اما من باهاش شرطبندی می کنم و بدستش میارم و اون بالاخره مال من میشه…
- نام کتاب: شرط دلبری
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: زهرا
- صفحات: 2435
- 403 روز پيش
- admin
- 263 بازدید
- 15,000 تومان
- 0 کامنت
سرآغاز ماجرا:
كشتی باربری کوچک با الهام گرفتن از نام الهه بخشش چينی، كوان يين نام گذاری شده بود. اما خدمه كشتی كوچك بزودی پی می بردند كه الهه يا روح نگهبانشان آنان را رها كرده است. آنان ساعت هشت شب شهر كوچينگ را در شرق مالزی ترك كرده بودند. انبارهای کشتی هجده متری پنجاه ساله پر از روغن نخل و ادویه بود تا در بازار معاملات سنگاپور پخش شود. با وجود باران نامنظم و باد شدید و دید اندک، سطح دریا و ارتفاع امواج وضعی متعادل داشت. ناخدا توانسته بود اندکی پس از شروع سفر به سرعت بیست و هشت ...
- نام کتاب: شبکه بی رحم
- نویسنده: تام کلنسی
- صفحات: 335
- 412 روز پيش
- admin
- 72 بازدید
- 5,000 تومان
- 0 کامنت
خلاصه کتاب:
خلاصه ی داستان : در مورد یه دختر شر و شیطون به اسم شهرزاد که برای نجات جون خواهرش مجبور میشه به یه سرگرد عصبی و به شدت تعصبی نزدیک بشه .
درست وقتی که فکر میکنه همه چی داره خوب پیش میره ، ورق برمیگرده و شهرزاد قصه امون با کلی ماجرای خوب و بد تو زندگیش مواجه میشه...
- نام کتاب: ماموریت آخر
- ژانر: عاشقانه-پلیسی
- نویسنده: فاطمه مهراد
- صفحات: 1416
- 412 روز پيش
- admin
- 355 بازدید
- 0 کامنت
خلاصه کتاب:
دختری به اسم نیلا که برای انتقام از عشق سابقش پسری مذهبی و معتقدی به نام امیریل رو وارد نقشه اش میکنه ولی غافل از اینکه این انتقام شیرین راه جدیدی رو برای نیلای شیطون و امیریل سر به زیر رقم میزنه...
- نام کتاب: طرح جادوی نگاهت
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: فاطمه مهراد
- صفحات: 777
- 412 روز پيش
- admin
- 246 بازدید
- 0 کامنت
خلاصه کتاب:
ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ
ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که
از امیرحافظ میبینه ،ازش جدا میشه .
با نابود شدن زندگی ناز فکر انتقام توی وجود ناز
شعله میکشه ،این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود
انتقام بگیره و تو این راه از سیاست مدار بزرگی
کمک میگیره تا...
- نام کتاب: سس خردل
- ژانر: عاشقانه-معمایی
- نویسنده: فاطمه مهراد
- صفحات: 1276
- 412 روز پيش
- admin
- 291 بازدید
- 0 کامنت

خلاصه کتاب:
پسر و دختره که دیوانه وار عاشق هم هستن اما خانوادههاشون با ازدواجشون مخالفن!! پسره عشقشو میدزده و میبره خونه خودش و اتفاقاتی بینشون میفته که آخرش همه مجبور میشن رضایت بدن به این ازدواج…
جمعیت زیادی اطراف دختری که روی زمین افتاده بود جمع شده بودن. از دور داشتم نگاه می کردم، صدای گریه و زاری زنی که مشخص بود مادر دختره س توی اتوبان می پیچید. شروع کردم به قدم برداشتن سمت جمعیت. سعی داشتم از بین آدمایی که به تماشای زن و دختر بیهوشش نشسته بودن، راه خودمو باز کنم. با هر قدم که بر میداشتم صدای گریه زن نزدیک تر و آشناتر به گوش می رسید.
به دخترک افتاده روی زمین نزدیک شدم. چهره ش پشت به من بود. کنار تنش زانو زدم و سعی کردم صورتشو برگردونم … به محض برخورد انگشتم با صورتش از سردی زاید الوصفش یخ زدم … با برگردوندن صورتش ماتم برد. حس کردم تمام بدنم لمس شد…چی می دیدم خداجون … اینکه خود من بودم … وحشت زده دو قدم به عقب برداشتم و ناخودآگاه به چهره ی زنی که گریه می کرد خیره شدم … ناباور زمزمه کردم: مامان …
داد زدم … مامان … ولی اون صدای منو نمیشنید … فقط گریه می کرد … جوری ضجه می زد که انگار می خواست خدا رو از بردن من منصرف کنه ..
-مامان من اینجام .. چی شده… -مامان ببین منو.. -مامانم.. یهو دیدم جمعیت راه رو باز کردن … چند تا مرد با تابوتی که روی دستشون بود اومدن و تن بی جان دخترکی که مامان ادعا می کرد منم رو روی تابوت گذاشتن. اونا تابوت رو بردن و مامانم دنبالشون شیون کنان راه افتاد …
- نام کتاب: قصه ای در شب
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: آرزو باغفلکی
- صفحات: 2552
- 414 روز پيش
- admin
- 131 بازدید
- 0 کامنت
خلاصه کتاب:
سراب دختری که بخاطر چاقـی زیادش اعتماد بنفس پایینی داره و تـو زندگی زناشوییش موفق نیست و
برای قوی تر کردن خـودش عازم کره مـیشـه حالا برگشتـه و یه فرد موفقه و فصل جدیـدی از زندگیش آغاز مـیشـه ولی..
با قر و قمـیش شالمو روی سرم تنظیم کردم و دستـه ی چمدونم و گرفتم و دنبال
خـودم کشوندمش هیچ کس از اومدنم خبر نداشت از فرودگـاه خارج شـدم و به
سمت تاکسی های زرد رنگ رفتم و دربست گرفتم بسمت خـونه باغ … خیلی
هاشون برام مهم نبودن ولی عکسالعملشون برام مهم بود دلم مـیخـواست بدونم
واکنششون از دیـدن این سراب چیه برای این سراب بودن جون کنده بودم .
من دیگـه اون دختر دلشکستـه و نا امـیـد نبودم خـودم و ساختـه بودم نه فقط ظاهرمو
بلکه اعتماد به نفسمو ساختـه بودم خـودمو باور داشتم االن اگر تحقـیرمم مـیکردن
- نام کتاب: سرابم تویی
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سحر بانو
- صفحات: 225
- 414 روز پيش
- admin
- 105 بازدید
- 0 کامنت