خلاصه کتاب:
داستان راجع به دختری به اسم گلساست که تنها با مادرش زندگی میکنه دختری زیبا و جذاب که اسیر بابک میشه ولی دختر قصه ما بخاطر مریضی مادرش مجبور به ترک کشورش میشه و در اونجا به عشق زندگیش میرسه...
گاهی ماها توی زندگیمون مرتکب اشتباهاتی میشیم که در نگاه اول ساده به نظر میرسن و گاهی حتی بهشون توجهی نمیکنیم ولی بعدها که با مشکلات بزرگتری برخورد میکنیم به خودمون که میایم میبینیم که این مشکل ناشی از همون اشتباه به ظاهرساده بوده. کلاله دختری از جنس نسل امروزه، کمی مغرور و در عین حال مهربون و شیطون که همیشه هم دنبال دردسر میگرده بدون اینکه به عواقبش فکر کنه. و سوشا پسری مثل بیشتر پسرای امروز مغرور و با اعتماد به نفس بالا و البته جذاب. سرنوشت اونا رو سر راه هم قرار میده و هر دوشون چیزی رو که سرنوشت براشون رقم میزنه به ناچار می پذیرن اما اشتباهات گذشته اونا باعث میشه این آرامشی که کنار هم به سختی به دست اوردن با یه اشتباه خیلی ساده که ما تو زندگیمون زیاد تکرارش میکنیم از دست بره …. با یه اشتباه ساده…!
قاصدک، دختر زیبا و دلربایی که به محله جدید میاد... همسایش حسان حسینی مرد مذهبی بی نهایت خشن و متعصبیه که به خاطر پوشش دخترک باهاش سر لجبازی میفته و همه جا دهنش و سرویس می کنه...
اما نمیفهمه که کِی و کجا، دلش برای قاصدک سُر میخوره...
خلاصه کتاب:
داستان درباره ی دختری به اسم شیداس که از بچگی به همسایه شان ، کیوان علاقه مند است اما کسی در این مورد چیزی نمیداند بجز اردلان (پسر عمه اش).وقتی اردلان به خواست شیدا با کیوان صحبت میکند و کیوان میگوید که از شیدا خوشش نمی آید، شیدا افسرده میشود و همه او را دیوونه میپندارن. تا اینکه به خواست اردلان به روانپزشکی که استاد اردلان است مراجعه میکند تا داستان زندگی اش را تعریف کند …
خلاصه کتاب:
النا وقتی می فهمه ایلیا سر عاشق کردن و دوست شدن با اون همراه همکلاسی های دانشگاهش شرط بسته همه چیزو در گذشته رها میکنه و سعی میکنه دیگه هرگز ایلیا را رو نبینه اما بی خبر از اینکه درست 5 سال بعد قراره ایلیا زیر سایه ی اجبار دوباره وارد زندگی اون بشه..اونم به عنوان نامزدش!
سپهراد بعد از ۸ سال به ایران برمیگرده و بخاطر چهره و هیکل عالیش خواستگار های زیادی داره ولی اون درگیر عشقی ممنوعه میشه
عاشق خواهرش رزا میشه وقتی اونو درمراسمی میبینه و تو ذهنش از رزا یک تندیس میسازه اما ...
خلاصه کتاب:
دختری سختی کشیده و تنها..دختری که سعی می کنه با اینکه خودش تکیه گاه نداره اما برای تنها کسایی که براش موندن یه تکیه گاه محکم و امن باشه و از هیچ کاری براشون دریغ نمی کنه...
دختری شکننده،اسیب پذیر،محکم و با اراده ای قوی که سعی می کنه کسی شکنندگی و اسیب پذیر بودنش رو نبینه...
محکم و با اراده قدم برمی داره برای هرچه بهتر شدن زندگی عزیزانش...
با تمام قوی بودنش،بازم یه دختره و از جنس احساس..
بازم نیاز داره که سر رو شونه ی کسی بذاره و حمایت بشه...
دخترى که فک مى کنه ديگه احساس نداره اما ..
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.