خلاصه کتاب:
ارغوان دختر گلفروشی که زندگی آرومی دارد و تنها با عمه اش زندگی میکند ،یک روز در راه رفتن به گلفروشی ناپدید میشود و با ورود ناجی اش پرده از اسراری برداشته می شود
خلاصه کتاب:
غیاث مرد بسیار جذابی است که سالهاست عشق در گروی نسیمی دارد که با اعتقادات خانواده ش همخوانی ندارد و زمانی که میخواهد به او بدون خانواده ش پیشنهاد ازدواج دهد می فهمد نسیم پنهانی با کسی دیگر ازدواج کرده است
غیاث یاغی شده از خانواده ش تصمیم می گیرد بر خلاف اعتقادات خانواده ش قدم بردارد و با سواستفاده از دختران جوان آبروی پدرش را به حراج بگذارد که با دختری به نام بهار رو به رو می شود دختر پاک و مهربانی که آواره شده است …
خلاصه کتاب:
داستان درباره یه دختر مهربون و ارومه که گیر یه پسر شیطون و بامزه میوفته که همه چیز رو به شوخی میگیره.دست تقدیر اون هارو باهم همراه میکنه تا کم کم متوجه حس اشون به هم بشن
خلاصه کتاب:
دختری به اسم مریم فعالیتهای سیاسی داره و دستگیر میشه . طی شکنجه ها اعتراف نمیکنه و بازجو اون رو ازمرگ نجات میده ، ازش بچه دار هم میشه باهم کشمکش دارن
خلاصه کتاب:درباره ی دختری است که با سختی های فراوان به عشقش میرسد ولی دست روزگار نمیگذارد که خوشبختی او پایدار باشد او باید دست به انتخاب بزند و از بد و بدتر یکی را انتخاب کند او باید تسلیم یک رسم شود..
خلاصه کتاب:
دریای پرتلاطم زندگی دو آدم؛ اولی پسری که داغدیدهی گلی است که بخاطر اشتباه او پرپر شد و او فرصتی برای جبران اشتباهش نداشت. دیگری دختری بیپناه و زخم خورده از بازی روزگار که در یک نیمه شب بارانی، بخاطر یک اتفاق، بر دنیای پر انتقام پسری شیر صفت سقوط میکند. عشق برای این دو زندگی پلی میشود برای عبور از تلاطم بی وقفهی دریای حوادث تا رسیدن به رویای آبی آرامش.
خلاصه کتاب:
صحرا دختری که از پنج سالگی به جرم زیبایی دزدیده می شه… برای همسری با پسری که جانشین یک سلطنت مافیایه… دختر تنها قصه بعد از هفده سال تعلیم برای ملکه مافیای شدن و همسری با این پسر که کم از شاه نداره آماده گذاشتن تاج رو سرش میشه… ولی با انفجاری که تو زندگیش رخ میده تاج از سرش می افته… ولی اون جا نمی زنه… اون یه ملکه اس.
خلاصه کتاب:
داستان باده من از شروع در نقطه پایانی آغاز میشه از همون جایی که باده برای زن بودن ، نفس کشیدن ، بودن ، اون جا رو ترک کرده .
باده تلخ و شیرین ، آرام و طوفانی ، مستقل و وابسته است پر از تناقض و پر از زیبایی .
برای باده همه چیز در شهر آبی رنگ شکل میگیره و در شهری خاکستری به نقطه اوج میرسه .
میتوان زیبا زیست …
نه چندان سخت که از عاطفه دلگیر شویم ،
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب !
لحظه ها میگذرند ،
گرم باشیم پر از فکر و امید …
عشق باشیم سراسر خورشید …
خلاصه کتاب:
مرگ تنها عروس خاندان حسینی، باعث افسردگی نوهی شش سالهشان میشود. شوکا روانشناس ماهر شهر با خاندان حسینی، در ازای درمان امیرعلی معاملهای عجیب میکند.
آلا دختری که تو سن ۱۲ سالگی مورد آزار مردی قرار میگیره که برای انتقام وحشیانه به بدن دخترک حمله می بره و بعد از گذشت چند سال دوباره سراغ آلای قصه ی ما برمیگرده
اگر نویسنده هستین و درخواست حذف رمان را دارین لطفا پیام بدهید
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.