امیر حسین شریعت مرد مذهبی و جدی.. با مرام و اهل زورخونه! همه بهش می گن اقا سید! یه محل سر اسمش قسم میخورن! به خودش قول داده که دورِ عشق و عاشقی رو خط بکشه! قول داده فقط پشتِ زنی باشه که برای یه مدت همخونه شه! زنی که شوهر نداره و بارداره! شوهرش فوت کرده و بیوهی حاملست! تو محل چو میوفته که زنِ شوهر مرده چطور حامله شده! آقاسید دل میده به دلِ مریم خانم....
صیغش میکنه و.....
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان را دارید پیام بدهید
رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود.
هرروز دعا میکردم تا شوهرم دوباره عاشقم بشه.
بعد از ۱۵ سال با هم بودن اون ازم دور شد و بغل
یکی دیگه رفت.
من نمیدونستم که چجوری از پسش بر بیام. ارزش
خودم رو نمی دونستم.
نمیدونستم بدون اون در کنارم چجوری زنده بمونم.
همه ی چیزی که میخواستم این بود که برگرده پیشم.
بعدش جکسون امری ظاهر شد.
قرار بود برای ذهنم یه حواسپرتی باشه. یه رابطه ی
کوتاهمدت در تابستون. یه تقویت کنندهی اعتماد
بنفس برای قلب داغونم.
ما برای هم عالی بودیم، چون هردومون میدونستیم
قرار نبود باهم بمونیم. جکسون به تعهد باور نداشت
و من دیگه به عشق باور نداشتم. اون برای من
غیرقابل دسترس بود و من براش ...
رازک دختری از خانواده معمولی برای طرح دانشگاهی وارد شرکت ساختمانی بنام و مطرحی از یه خانواده پولدار میشه که درنهایت بعداز مخالفت هر دو خانواده به ازدواج رازک و صاحب شرکت منتهی میشه درست زمانیکه رازک طرحی برای یه پروژه به شرکت ارائه میده که باعث سود دهی بالا و پیشرفت شرکت میشه با پاپوشی که مادرشوهر مستبدش براش رقم میزنه به زندان میافته و حکم طلاق غیابی بدستش میرسه این بین مادرش فوت میکنه و پدرش سکته و زمین گیر میشه حالا رازک بعد تحمل سالهل رنج و سختی با کمک دوستان دانشگاهش به اون شرکت راه پیدا ...
همه چیز با یک یادداشت آبی مرموز که به لباس عروسی دوخته شدهبود، شروع شد. یه چیز آبی.من رفته بودم لباس عروس خودمو به فروشگاه لوازم دستدوم به علت خیانت نامزدم بفروشم. اونجا من یه چیز قدیمی پیدا کردم. این زیباترین پیامی بود که تا به حال خونده بودم: متشکرم که همه رویاهایم به واقعیت پیوستهاند. با حروف آبیرنگ روی کاغذ نوشته شده بود:“Reed Eastwood”
مشخصا رمانتیکترین مردیه که تا حالا زندگی کرده. کاش رویای عشق واقعیم اینجا متوقف میشد.. چون یه چیزایی در مورد آقای چش قشنگ کشف کردم. اون متکبر، بدبین و زیادهخواهه.باتشکر از سرنوشت مزخرفم، اون رییس جدیده ...
نازنین دختری از جنس فقر دختری که بخاطر پول تن به هرکاری میده شایان پسری ثروتمند که نازنین رو میدزده درحالی ک خودش زن داره و..
اگه نویسنده هستین و درخواست حذف رمان خود را دارید لطفا پیام بدهید
شهاب پسر جذاب و خوش استایلیِ که در عالم رفاقت، مجبور میشه از سرِ انتقام وارد زندگی استاد دانشگاهشون بشه و اونو وابسته کنه، این اتفاق می افته!
قراره نقشه ها برملا بشه و آبروی استادشون بره...
درست زمانی که عشقی عمیق بین سها و شهاب اتفاق افتاده.
حالا سها مانده با عشقی پاک و شهابی که اعتراف میکنه نقش بازی می کرده...
اگر قصد حذف رمان خود را دارید پیام بدهید
حکایت عشق دیرینه میان دو جوان هم خون پسر عمه و دختر دایی که بنا بر مصلحت خانواده و دشمنی برادر بزرگتر دختر با پسر به جدایی منجر میشه و به اجبار به عقد پسرخاله درمیاد
سال ها بعد دوباره سرو کلهی پسرعمهی عاشق پیشه پیدا میشه و تلاشش برای رسیدن به عشق از دست رفته زندگی دختر دایی رو به چالش می کشه
خلاصه کتاب:
گیلدا دختر به شدت زیبا و جذاب که خانوادهاشو از دست داده و پیش داداشش زندگی میکنه یه روز که داداشش به ماموریت رفته زنداداشش اونو به یه نفر میفروشه تا اونو با خودش به هند ببره و اونجا پرستار ماهاراجه مردی فلج بشه...
پارسا نیک نام، بازپرس سابق دادگستری، مردی که در برهه ای از زندگی پر تلاطمش به خواست و در واقع خواهش پدرش (حسین نیک نام) اجبارا و موقت به ازدواج با دختر آشنای قدیمی شان تن می دهد.
ازدواجی که تبعات زیادی در پی آن است و...
اگر نویسنده هستن و درخواست حذف رمان را دارین به ما پیام بدهید
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.