سرگرد امیرعباسصامتی یکی از بهترینهای ستاد مبارزه با مواد مخدر به خاطر یک اتفاق تلخ که در روزهای نوجوانی شاهد بوده از نظر دیگران به یه آدم سخت و سنگی تبدیل شده.
این چیزیه که همه از ظاهر امیرعباس قضاوت میکنن اما ثمینا دختری که به وسیله امیرعباس نجات پیدا میکنه نظر دیگری داره.
جنجال روایتگر عشقیه که بین ثمینا و امیرعباس جریان داره.
اگر نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان خود را دارید پیام بدهید
دو فرد با تفاوت های بسیار، مردی قاتل بیرحمی که برای له کردن دیگران عنان از کف نمیدهد ولی برعکس سیرتش صورت زیبا و اغواگری دارد و اما دختری باهوش و نخبه تک دختر سردار بزرگی که نام و نشانش لرزه بر تیره کمر دشمنان انداخته اما جذبه اش روی دخترکش،
این دو درمسیری روبه روی هم قرار میگیرند و به جای شلیک تیر هایشان در پیکره یکدیگر، بوسه جاودان عشق را برتن هم می گذارند.
سرگذشت زندگی یک زن و مرد است که هردو در یک نقطه باهم یکی میشوند.
زنی شکست خورده به نام سپیده که نوزادش را از دست میدهد و بزرگترین وارث خاقان ها که برای رسیدن به ارث و میراث پدرش، زنی میخواهد که برایش بچه بیاورد. این دو اتفاقی باهم برخورد میکنند و دقیقا وقتی که سپیده میخواهد خودکشی کند سر و کلهی شادمهر پیدا میشود و…
اگر نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان خود را دارید پیام بدهید
نیاز مهر آرا، وکیل پایه یک دادگستری، دختری سر زنده و کله شق، برحسب یک اتفاق وارد پرونده شومی میشه که خارج شدن ازش غیر ممکنه و با خونی که ازش ریخته میشه، بازی شروع میشه... بازی ای که با خون شروع میشه و مردی که در سایه ها مثل یک مار وحشی، یک لنسر بزرگه!
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان خود را دارید پیام بدهید
تیارا مقصودی دختر سرهنگ مقصودی که یه ماشین باز موتور باز حرفه ایه.
این دختر تو تیمی از مسابقه هاش با دوتا پسر آشنا میشه یه سرگرد جنایی و یه پسر قاچاقچی!
حالا باید دید سرنوشت این سه نفر چطوری به هم وصل میکنه.
دختری که برای انتقام خون خواهر دو قلوش وارد باند قاچاق دختر میشه تا انتقامش از رئیس اون باند که اسمش اهورا گذاشته بگیره تو اون باند لقب بانوی اهورا رو میگیره....
اما درست زمانیکه به اهورا نزدیک میشه میفهمه که...
ماهان سالاری دکتر موفقی که همکارش خودش رو تو پارکینگ خونه ی اون حلق آویز می کنه و اون متهم ردیف اول پرونده ی قتل میشه و از طرفی به خیانت همسر و دوستش پی میبره و پا تو راه انتقام سختی میذاره غافل از این که…
ترلان، آناهیتا و دلارام سه تا دوست هستن که توی دانشگاه باهم آشنا شدن. ولی هیچکدوم از اون ها مثل هم نیستن... اتفاقات زندگی هر کدوم عجیب تر از دیگری!
بعد از قتل هایی که در خانواده ی آناهیتا اتفاق می افته، اوضاع تغییر می کنه... اون قاتل کی می تونه باشه؟!
ژانر: #پلیسی
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان را دارین لطفا پیام بدهید
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.