ترلان، آناهیتا و دلارام سه تا دوست هستن که توی دانشگاه باهم آشنا شدن. ولی هیچکدوم از اون ها مثل هم نیستن... اتفاقات زندگی هر کدوم عجیب تر از دیگری!
بعد از قتل هایی که در خانواده ی آناهیتا اتفاق می افته، اوضاع تغییر می کنه... اون قاتل کی می تونه باشه؟!
ژانر: #پلیسی
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان را دارین لطفا پیام بدهید
سحر و آرش ۴ سال است که ازدواج کرده اند، سحر عاشقانه همسرش را دوست دارد و همیشه در برابر رفتارهای سرد آرش و کم توجه های او صبور بوده، به امید اینکه آرش هم روزی قدر عشق او را بداند اما اکنون و دراین شب بعد از چهارسال آرش از او میخواهد که ...
اگه نویسنده هستین و درخواست حذف رمان را دارین لطفا پیام بدهید
این داستان درباره تغییری است که با یک نامه عاشقانه بی نام و نشان در زندگی دختری جوان اتفاق میافتد . دختری که منشی اداره پلیس است و ذهنش ، مانند همه همکارانش ، درگیر ماجرای پرونده قتل سریالی جدید شده است .
اگه درخواست حذف کتاب رو دارین لطفا پیام بدین
امیر حافظ یه مرد پر نفوذ و قدرتمند که ازش هر خلافی بر میاد و این دلیل بر این میشه که نیکی همسرش که تازه یک بچه یک ساله هم دارن از هم طلاق بگیرن اما حافظ به نیکی اجازه نمیده بچش رو ببینه مگر این که هر بار ..
اگر نویسنده رمان هستین و درخواست حذف دارین به ما اطلاع دهید
بابونه دختری 18 ساله که راز بزرگی رو که باعث بیآبروییش میشه رو از نامزدش ایاز پنهان میکنه تا اینکه ایاز...
اگه نویسنده کتاب هستین و درخواست حذف آن را دارین به ما اطلاع بدهید
کتاب کسی که میشناسیم (Someone We Know) روایتگر یک داستان جنایی و معمایی است که حادثه به قتل رسیدن مشکوک زنی را در یک محله کوچک حومه نیویورک به تصویر میکشد. در این منطقه، بیشتر افراد محلی همدیگر را میشناسند و خبر کشته شدن این زن در محله همه را وحشتزده کرده است.
چند وقت پیش از این اتفاق هولناک، پسر نوجوانی در جستجوی اطلاعات شخصی رایانه همسایگانش، پنهانی به خانههای آنان میرفت و در پی یافتن چیزی بود که دیگران آن را از هم مخفی میکردند. او ظاهرا در حال کشف رازی بزرگ و اثبات این نکته بود که هر ...
من سیاوش مجدم
مردی که ثروتش زبانزد هر کسیه
برادرم توی خونه ای که قرار بود با عشقش اونجا زندگی کنه خودشو دار زد
بخاطر خیانت اون دختر نتونست دووم بیاره و قسمتش خاک شد...
اما من برای انتقام اون دخترو پیدا کردم و به همونجایی بردم که تنها کسم خودشو دار زده بود
بهش تجا**وز کردم و شکنجش دادم
اما بعد فهمیدم...
تنها دختریه که می تونه از آلفاهای غالب حامله بشه و کلا دوتا آلفای غالب تو این دنیا وجود داره
دوقلوهای یین و یانگ لوکاس و کارلوس گرگ های آلفایی که همه از دیدنشون به وحشت میوفتن
قسمتی از رمان
خیره به ریو با استرس ناخوناشو میخورد لو ضربه ارومی به دستش زد: نخور…. دستشو انداخت. جو خیلی سنگین بود نگاه ریو و کارلوس و لو بهم خیلی خشونت آمیز بود. _ماری چقد دیگه میرسه؟!؟؟ کارلوس اروم نگاهش کرد: نزدیکه….. ریو: قراره به جادوگر مشخص کنه رزی چیه؟!؟ لو: اره اگه
ناراحتی میتونیم برت گردونیم تو سیاه چال… رز: خیلی خب میشه اروم باشید... ...
صبح روز بعد عروسی شوهر آیه ترکش میکنه
دو سال بعد آیه برای دانشگاه به تهران میره و متوجه میشه همسزش هم توی اون دانشگاه تدریس میکنه
قسمتی از داستان
اهنگ جدید که پخش شد به پیس رقص رفتیم، نیم ساعتی رقصیدیم، بعد به سمت میزی که
.روش غذا و دسرهای مختلف گذاشته بودن رفتیم
.بیا خیلی محترمانه بریزیم توی پیشدستی بریم یه گوشه بشینیم -
:مهسا
.من خیلی گشنمه، نمیتونم محترمانه غذا کوفت کنم -
.صدای آهنگ رو کم کردن، یه گروه مشغول پانتومین شدن و یه پوکر بازی میکردن
:مهسا
!اینا نمیخوان نقابهاشون بردارن -
.اینهارو بیخیال، بیا بریم دنبال دستشویی بابا، من دارم میترکم -
:از پیش خدمتی که ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.