تیارا مقصودی دختر سرهنگ مقصودی که یه ماشین باز موتور باز حرفه ایه.
این دختر تو تیمی از مسابقه هاش با دوتا پسر آشنا میشه یه سرگرد جنایی و یه پسر قاچاقچی!
حالا باید دید سرنوشت این سه نفر چطوری به هم وصل میکنه.
رعنا عاشق پسرعموش میشه و به اصرار و دخالت پدر بزرگش به عقد هم درمیان.
علی اما از رعنا نفرت داره و اون رو مورد آزار قرار میده
رعنا تاجایی ادامه میده که بعد از زایمان طلاق بگیره و بره.
حالا بعد از شش سال رعنا که زنی مطلقه ست برمیگرده و با علی روبه رو میشه ...
فادیا دختر درس نخون و کار نکن و بی بندوباری هست که با رفقاش سر اینکه بتونه یه دکتر رو وادار کنه شرط میبنده و خب شرط رو هم برنده میشه.
دختر عمه اش لاوین( که شخصیت اصلی رمانمون هست) اونمنشی دکتره .
دختر خوبیه وخیلی به اون یکی اصرار میکنه اما فادیا گوش نمیکنه کار خودشو انجام میده و با دکتر هم وارد رابطه میشه شماره رد و بدل میکنه و باهم وارد رابطه میشن بعدهم کاری میکنه دکتر دختر عمه اش رو اخراج کنه و خودش رو جایگزینش بکنه اما...
موهام توی باد می رقصیدن و تنم بین دستای اون!
بلد بود چطوری با نوازش دستاش دیوونم کنه. دست گرمشو نوازش وار کشید روی شاهرگ گردنم و تو چند سانتی متری لبام آروم گفت:
-باهام چیکار کردی لعنتی؟ این خلاف قوانین من بود!
لبخند زدم، دستمو گذاشتم روی سینش، روی قلبی که بی وقفه می کوبید و لاله گوششو آروم بوسیدم.
پچ پچ وار گفتم:
- قلبی که زیر دستای من می کوبه قانون سرش نمیشه! سختش نکن! منو ببوس
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان خود را دارید پیام بدهید
ملیکا دختر زبر و زرنگی که شش سال پیش فراموشی گرفته و بعد از شیش سال توی بیمارستانی به عنوان نظافتچی استخدام میشه که رئیس اون بیمارستان در واقع توی گذشتهاش...
پاییز دختری درد دیده که پدرش اونو مقصر مرگ مادرش میدونه دست روزگار میچرخه درست زمانی که فکر میکنه داره خوشبخت میشه توسط افرادی ناشناس دزدیده میشه
الیاس پسری مغرور یک دنده و دورگه به دنبال کتابی اجدادی هست که ادعا میکنه دست پاییزه ولی وقتی میبینتش یه دل نه صد دل عاشقش میشه برای نگه داشتنش....
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان خود را دارید پیام بدهید
کلارا دختر پر شر و شوری که بعد از یاغی گری هایی که تو خونه پدرش داره موفق به ازدواج با هیچ مردی نمیشه به اجبار مجبور میشه برای کار در منزل لرد شدو ، به خونه این مرد اسرار آمیز بیاد. جایی که کم کم کلارا متوجه رمز و راز هاش میشه عمارتی که کلارا تنها دختر اونجاست! و مردی که پشت نقاب عجیبی پنهان شده اما به دنبال لمس کلاراست مردی که اعتراف میکنه سالهاست هیچ دختری رو لمس نکرده...,
کاردو پسر مرموز و خشنی که به عنوان عضو جدید وارد عمارت و باند قمار هیرو میشه تا بتونه با نقشههاش انتقام مرگ مادرش رو ازش بگیره غافل از اون که پشت هویت جعلی وظاهر شکیل هیرو اتفاقات و رازهای زیادی نهفته مونده و درست زمانی همه چیز فاش میشه که کاردو ادعا میکنه پدر بچهی داخل شکم هیرواست!؟
دختر شر و شیطون سرخوشی که توی یه گراند هتل بزرگ کار میکنه لامصب زبونش هم از بس درازه تشبیه رفیقاش به اتوبان تهران قم تشبیهش کردن حالا از شانسش در حالی که داره کار میکنه و میرقصه با آهنگ جوادی به صاحب جدید هتل که بسیار جدی و خشک هست برخورد میکنه و با چرخ سفارشات زیرش میگیره باید ببینیم که معین صاحب جدید هتل میتونه با زبون دراز جانا کنار بیاد یا دستور میده شبونه تو خواب خفش کنن
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.