قاصدک، دختر زیبا و دلربایی که به محله جدید میاد... همسایش حسان حسینی مرد مذهبی بی نهایت خشن و متعصبیه که به خاطر پوشش دخترک باهاش سر لجبازی میفته و همه جا دهنش و سرویس می کنه...
اما نمیفهمه که کِی و کجا، دلش برای قاصدک سُر میخوره...
سپهراد بعد از ۸ سال به ایران برمیگرده و بخاطر چهره و هیکل عالیش خواستگار های زیادی داره ولی اون درگیر عشقی ممنوعه میشه
عاشق خواهرش رزا میشه وقتی اونو درمراسمی میبینه و تو ذهنش از رزا یک تندیس میسازه اما ...
این داستان درباره تغییری است که با یک نامه عاشقانه بی نام و نشان در زندگی دختری جوان اتفاق میافتد . دختری که منشی اداره پلیس است و ذهنش ، مانند همه همکارانش ، درگیر ماجرای پرونده قتل سریالی جدید شده است .
اگه درخواست حذف کتاب رو دارین لطفا پیام بدین
رمان درباره زنی بیست و پنج سالست که از همسرش جدا شده و این جدایی به این راحتی ها نیست چون این زن گیر است گیر دختر سه سالش ، سایه همسر اولش هنوز روی سر این زن هست و ورود شخصی جدید به زندگی او ، ..
میتونی کت شلوار تن اون مرد بکنی،اما اون هیچوقت رام نمیشه."
با یک نگاه به جریکو فورج،فهمیدم که شایعات حقیقت داشتن.اون یه شکارچیه و منو هدف خودش قرار داده.اون شب میدونستم که نباید بیشتر از داراییم شرط میبستم.میدونستم که نباید روی خودم شرط میبستم.اما نومیدی منجر به تصمیمات بد میشه ومنم فکر میکردم امکان نداره ببازم.اشتباه میکردم.حالا چارهای جز بستن قرارداد با شیطان ندارم.
جلد دوم در کانال تلگرام
اگه نویسنده کتاب هستین و درخواست حذف کتاب را دارین پیام بدهید
بابونه دختری 18 ساله که راز بزرگی رو که باعث بیآبروییش میشه رو از نامزدش ایاز پنهان میکنه تا اینکه ایاز...
اگه نویسنده کتاب هستین و درخواست حذف آن را دارین به ما اطلاع بدهید
کتاب کسی که میشناسیم (Someone We Know) روایتگر یک داستان جنایی و معمایی است که حادثه به قتل رسیدن مشکوک زنی را در یک محله کوچک حومه نیویورک به تصویر میکشد. در این منطقه، بیشتر افراد محلی همدیگر را میشناسند و خبر کشته شدن این زن در محله همه را وحشتزده کرده است.
چند وقت پیش از این اتفاق هولناک، پسر نوجوانی در جستجوی اطلاعات شخصی رایانه همسایگانش، پنهانی به خانههای آنان میرفت و در پی یافتن چیزی بود که دیگران آن را از هم مخفی میکردند. او ظاهرا در حال کشف رازی بزرگ و اثبات این نکته بود که هر ...
تنها دختریه که می تونه از آلفاهای غالب حامله بشه و کلا دوتا آلفای غالب تو این دنیا وجود داره
دوقلوهای یین و یانگ لوکاس و کارلوس گرگ های آلفایی که همه از دیدنشون به وحشت میوفتن
قسمتی از رمان
خیره به ریو با استرس ناخوناشو میخورد لو ضربه ارومی به دستش زد: نخور…. دستشو انداخت. جو خیلی سنگین بود نگاه ریو و کارلوس و لو بهم خیلی خشونت آمیز بود. _ماری چقد دیگه میرسه؟!؟؟ کارلوس اروم نگاهش کرد: نزدیکه….. ریو: قراره به جادوگر مشخص کنه رزی چیه؟!؟ لو: اره اگه
ناراحتی میتونیم برت گردونیم تو سیاه چال… رز: خیلی خب میشه اروم باشید... ...
صبح روز بعد عروسی شوهر آیه ترکش میکنه
دو سال بعد آیه برای دانشگاه به تهران میره و متوجه میشه همسزش هم توی اون دانشگاه تدریس میکنه
قسمتی از داستان
اهنگ جدید که پخش شد به پیس رقص رفتیم، نیم ساعتی رقصیدیم، بعد به سمت میزی که
.روش غذا و دسرهای مختلف گذاشته بودن رفتیم
.بیا خیلی محترمانه بریزیم توی پیشدستی بریم یه گوشه بشینیم -
:مهسا
.من خیلی گشنمه، نمیتونم محترمانه غذا کوفت کنم -
.صدای آهنگ رو کم کردن، یه گروه مشغول پانتومین شدن و یه پوکر بازی میکردن
:مهسا
!اینا نمیخوان نقابهاشون بردارن -
.اینهارو بیخیال، بیا بریم دنبال دستشویی بابا، من دارم میترکم -
:از پیش خدمتی که ...
درباره مردی به نام مسیح که از زن قبلیش خیانت دیده و خاطره خوبی از ازدواج نداره تا اینکه به اجبار پدرش دوباره ازدواج میکنه و …
گوشه ای از رمان پادشاه زمستان
“مسیح” باورم نمیشه بعد ده سال میلاد رو دیدم توی فرانسه باهاش اشنا شدم دکترای جراحی زیبایی میخوند همسن خودم بود تعجبم بیشتر از این شد که مادربزرگش توی روستا زندگی میکنه. غروب بود و هوا تاریک شده بود که مایسا اومد با دوستاش رفته بود بیرون و گفته بودم قبل تاریکی اینجا باشه سمت پله ها میرفت که با عصبانیت گفتم:
گفته بودم قبل تاریکی خونه باشی نگفتم؟ برگشت ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.