سرمه دختری مستقل، موفق و هنرمند در زمینه سوزندوزی است و به تنهایی در تهران و دور از خانوادهاش که ساکن اصفهان هستند روزگار میگذراند.
پدر او را برای انجام کاری مهم به اصفهان فرا میخواند. کینه ای قدیمی بین او و پدرش موجب میشود در ابتدا خواسته پدر که مدیریت کارخانه فرش است را نپذیرد ولی با دلیل و برهان قانع میشود.
سرمه به تهران بر میگردد و زمانی که برای مدیریت کارخانه میرود با همسر سابقش روبرو میشود. نیمی از سهام کارخانه متعلق به اوست…