داستان سرگذشت زندگی یه دختر عمو و پسر عمو هست که خیلی همدیگه رو دوست دارن و با هم قول و قرار ازدواج گذاشتن
اما حسادت بقیه مانع رسیدن اون ها بهم میشه ، دختر قصه که تنهاست به اجبار بقیه ، با یه افغانی ازدواج می کنه و به زور از ایران میره و توی کشور غریب خیلی عذاب می کشه ، پسر قصه هم میره جنگ و اسیر میشه …. اما دختر قصه که اسمش مارال ِ وقتی که می فهمه حامله اس ، اون وضع رو تحمل نمی کنه و از اونجا فرار می کنه …
اگه نویسنده رمان هستین و درخواست حذف رمان رو دارین لطفا پیام بدین