خلاصه کتاب:
در تاریکی دلانگیز شب، قطار شبانه به آرامی از میان دشت های وسیع و بی کران عبور می کرد . صدای
خشخش چرخ های قطار بر روی ریل های آهنین، به مانند نوای موسیقی آرامش بخش، گوشها را نوازش
میداد . در میان این آرامش دلپذیر، در درون یکی از واگن ها، داستانی پر از راز و معما در شرف وقوع
بود . مسافرانی که هر کدام با قصههای خود به این سفر پیوسته بودند، نمی دانستند که این سفر نه تنها جسم
آنها را به مقصد می رساند، بلکه روان و روحشان را نیز به چالشی بزرگ می کشاند . یکی از این
مسافران، امیر صادقی، تاجری موفق بود که در راه انجام معامله ای بزرگ و پر اهمیت، به این سفر
پیوسته بود . غافل از اینکه سرنوشت بازی دیگری برای او در نظر گرفته و زندگیاش به زودی به طرز
.غم انگیزی تغییر می کند
لیال جوان 1.
زن جوانی با گذشته ای مبهم . او به دلیل دالیل نامعلومی به شهر دیگری سفر می کند . لیال به نظر -
.میرسد که چیزی را از دیگران پنهان می کند و همین امر او را به یکی از مظنونین اصلی تبدیل می کند
امیر صادقی 2.
مردی میانسال و تاجر موفق. او به دنبال انجام یک معامله بزرگ به سفر می پردازد . امیر در ظاهر -
.آرام و مهربان است، اما در واقعیتی پنهانی زندگی می کند که تنها خودش از آن مطلع است
نرگس حیدری 3.
زن میانسالی که به تازگی شوهرش را از دست داده است . نرگس به شدت احساسی و حساس است و به -
.نظر می رسد که قصد دارد گذشتهاش را پشت سر بگذارد
رضا احمدی 4.
دانشجویی جوان و پرشور که به دنبال فرصت های تحصیلی جدید به سفر می پردازد . رضا به شدت -
.کنجکاو و جستجوگر است و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار میکند
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.