خلاصه کتاب:
ـــ رایین ــ
صدای گوشیم برای بار پنجم بلند شد.
ـ چیه آرمین؟
+سلامی مجدد جناب… یه وقتی به روی خودت نیاریا… چرا نمیای… زشته بخدا… من به درک مثلا عروسی خواهرته…
ـ آرمین بس کن تورو خدا . اونا روی دیدن منو ندارن
+مهمون دعوتی دومادی ها . پاشو بیا دیگه
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانیستا " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.