خلاصه رمان: حاج سلیمِ پهلوی مردی که برای حفظ آبروی خونوادگیش دختر یتیمی رو با پول میخره و به صیغه پسرش درمیاره… با هم اتاقی شدن پریماهِ شونزده ساله و حاجیِ بیست و شش ساله ی شیطونمون کلی شیطنت عاشقانه در راهه ، حاجسلیم با فهمیدن راز قدیمی که به پریماه وخونواده ش ختم میشه دستور میده که رابطشون بایدواقعی بشه و بااینکار دین خودشو ادا کنه اما با حامله شدن پریماه و اومدن…